انواع ازدواج های پیشنهادی
* ازدواج مسلم: ازدواج اول که حق مسلم هر مردی است .
* ازدواح مفرح : مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده است، برای تفریح زن دیگری بگیرد .
* ازدواج موجه : چرا مردی که زن اولش بچه دار نمی شود یا بیماری دارد، به بهانه های واهی مثل مردانگی و انسانیت و تن دادن به قسمت و صبر در امتحان الهی، به پای او بماند؟ موجه است که در این هنگام هرچه زودتر برای ازدواج بعدی اش اقدام کند .
* ازدواج متمم : مرد ببیند چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش ندارد. بعد زنی بگیرد که آن صفت ها را داشته باشد .
* ازدواج مثلث : مرد تقوی پیشه کرده و به سه زن قناعت نماید .
* ازدواج مربع : مرد تمام چهار زنی را که شرع به او اجازه می دهد بگیرد .
* ازدواج ملون : مرد چهار زن بگیرد: سفید پوست، سرخ پوست، سیاه پوست و زرد پوست .
* ازدواج منظم : مرد هر شش ماه یک بار زن بگیرد .
* ازدواج میسر : مرد هر زنی را که برایش میسر است بگیرد .
* ازدواج مشبک : مرد یک شبکه هرمی ازدواج راه بیندازد. به این معنی که هر زنی گرفت، آن زن، چهار زن دیگر را هم به او معرفی کند و او همه آنها را بگیرد .
* ازدواج مکرر : مرد آن قدر زن بگیرد تا جانش از فلان جایش در برود .
عاشــق آن لحــــــظه ام،
که کنارت هستــــــــم
و کودک درونـــــــم از اشتیاق با تـــو بودن
می خــــواهد زمین و زمان را بهـــم بریزد
چرا وقتی می خوایم بریم توی رویا چشمامونو مبیندیم؟...
وقتی می خوایم گریه کنیم...
وقتی می خوایم فکر کنیم...
وقتی می خوایم تصور کنیم...
وقتی می خوایم کسی رو ببوسیم...
به این دلیل که قشنگ ترین چیز های توی دنیا قابل دیدن نیستن؟!
عشق مانند آتش است .اما هیچوقت نمی توانی تشخیص دهی
که این آتش قلبت را گرما می بخشد یا خانه ات را در آتش میسوزاند
برای دوست داشتنت
محتاج دیدنت نیستم...
اگر چه نگاهت آرامم می کند
...
محتاج سخن گفتن با تو نیستم...
اگر چه صدایت دلم را می لرزاند
محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم...
اگر چه برای تکیه کردن ،
شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!
دوست دارم ،
نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم
دوست دارم بدانی ،
حتی اگر کنارم نباشی ...
باز هم ،
نگاهت می کنم ...
صدایت را می شنوم ...
به تو تکیه می کنم
همیشه با منی ،
و همیشه با تو هستم،
هر جا که باشی...
زندگی یعنی همین امروز همین حالا
یعنی در آغوشت تا همیشه تا فردا
زندگی یعنی نگاه تو
کوک کردن قلبم با صدای تو
دل دادن به آهنگ دل پاکت
سرور و عشق در فضایی ساکت
زندگی یعنی همین دم
که از دلتنگم
می دانی
از این حسم عشق را می خوانی
زندگی یعنی داشتن قلب پرستو
در این وادی پست و ناهنجار تو در تو
هیچ وقت
اشــــک اونــــی که دوســـــش داری رو درنــــــیار...
چـــــون ممــــکنه هـــــــمراه اشــــــکاش
از چشـــــــمش بیوفــــــتی...!!!
سر بروي شانه هاي مهربانت ميگذارم
ببين غمگين،
تصاویری که بیشترین تعداد واکنش از سوی بازدیدکنندگان صفحات وب را در سال 2012 در برداشته است
کرکودیل عظیم الجثه در فیلیپین
کوسه یک چشم
دود شاتل فضایی
دریاچه جوشان
رعد و برق روی برج ایفل
شیطنت اوباما هنگام عکس دسته جمعی رهبران دنیا
لحظه بلعیدن غواص توسط نهنگ
*اعتراف یک بنده خدا: وقتی که مضرات سیگار رو توی مجله خوندم خیلی ترسیدم و تصمیم گرفتم دیگه مجله نخونم!
*به بنده خدا میگن آرزوت چیه؟ میگه: آرزوم اینه دکتر بشم از اتاق عمل بیام بیرون بگم متاسفم!
*غضنفر ماشینشو میبره تعمیرگاه و به مکانیک میگه: میشه بوقشو درست کنی!؟
*مکانیک یه نگاهی به ماشین می کنه، به غضنفر می گه: این جوری که من فهمیدم ترمزهای ماشین شما خرابه! بهش میگه: خب واسه همینه که می خوام بوقش رو درست کنم!
*بنده خدا کیس کامپیوترش رو می بره تعمیرگاه، میگه آقا اینو برای ما تعمیر کن. طرف میگه: چه مشکلی داره؟ میگه: والا نمی دونم چرا چند روزه جالیوانی اش بیرون نمیاد!
*اولی: دکتر بهم گفته موقع کار کردن سیگار نکشم.
دومی: خوب شد، پس حالا دیگه سیگار نمی کشی.
اولی: نه حالا دیگه کار نمی کنم
*به بنده خدا میگن اگه آب نبود چی می شد؟ میگه شنا یاد نمی گرفتیم در نتیجه همه خفه می شدیم.
*زن و شوهری داشتن با هم دعوا می کردند، شوهر میگه: من فقط به خاطر اینکه بابات پولدار بود. باهات ازدواج کردم. زنه میگه: باز تو یه دلیلی داشتی، من بدبخت چی؟
*3 تا عکس بردار زود برو شرکت داروگر. بابا قور قوری اخراج شده نیرو میگیرن.
*قانون پایستگی واحد: واحدها نه از بین می روند و نه پاس می شوند. بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال می یابند.
*بنده خدا بعد از دعوا و جر و بحث با خانمش بهش گفت: اگه بخاطر یارانه ها نبود تا الان می کشتمت!
*بنده خدا میره کتابخونه، داد می زنه: آقا، یه ساندویچ بدین با سس اضافه.
آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه است... بنده خدا هم می گه: ببخشید... بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه...
پسر:سلام خوبی؟
دختر: سلام مرسی! Asl pls ؟
پسر: تهران/وحید/26 و شما؟
دختر: تهران/نازنین/22
پسر: چه اسم قشنگی! اسم مادربزرگه منم نازنینه!
دختر: مرسی! شما مجردین؟
پسر: بله. شما چی؟ ازدواج کردین؟
دختر: نه منم مجردم! راستی تحصیلاتتون چیه؟
پسر: من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT دارم!!! شما چی؟
دختر: من فارق التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سرین فرانسه هستم.!!!
پسر: WOW چه عالی! واقعا از آشناییتون خوشبختم.!
دختر: مرسی منم همینطور! راستی شما کجای تهران هستین؟
پسر: من بچه تجریشم! شما چی؟
دختر: ما هم خونمون اونجاس! شما کجای تجریش میشینید؟
پسر: خیابون دربند! شما چی؟
دختر: خیابون دربند!؟ کجای خیابون دربند؟
پسر: خیابون دربند ، خیابون........کوچه..........پلاک......... ، شما چی؟
دختر: اسم فامیلیه شما چیه؟
پسر: من؟ حسینی! چطور!؟
دختر: چی؟ وحید تویی؟ خجالت نمیکشی چت می کنی؟ تو که گفتی امروز با زنت میخوای بری
قسطای عقب مونده ی خونه رو بدی! مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟
پسر: عمه مولوک شمایین!؟ چرا از اول نگفتین؟ راستش! راستش!
دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده..... ، آخه می دونین............
دختر: راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟ میدونم به فریده چی بگم!
پسر: عمه جان! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین! اگه بفهمه پوستمو میکنه! عوضش منم به عمو فریبز چیزی نمیگم
دختر: اوووووووم خب ، باشه چیزی بهش نمیگم. دیگه اسم فریبرزو نیاریا !
پسر:باشه عمه ملوک بای....!
مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد.
فردا در روزنامه ها می نویسند :
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد
اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم
پس روزنامه های صبح می نویسند:
آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
آن مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی
من اهل کشور مصر و مسلمان هستم
فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند :
یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت....
ϰ-†нêmê§ |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد